تفکر سیستمی چیست؟

تفکر سیستمی چیست؟
در این پست می‌خوانید:

 برخی از کشاورزان بر اثر تجربه و با تحمل سختی به تفکر سیستمی می بردند وقتی حشرات به محصولات آنها حمل کردند کشاورزان با افشانه های سمپاش به جنگ آنها رفتند و نابودشان کردن این کار مدتی مشکل را حل کرد اما حمله دوباره حشرات بیش از پیش شروع شد و سمپاشی که پیش از آن موفقیت آمیز بود، دیگر اثر نداشت موضوع این بود که آن حشره ای که محصولات را می خورد با حشره دیگری برای خوردن محصولات رقابت می کرد و وقتی حشره اول با سمپاشی کشته شد یک رقیب از سر راه حشره دوم برداشته شد و حشره دوم راحت محصول را میخورد.  تفکر سیستمی ،‌می گوید مسایل از آن چیزی که به نظر می رسند پیچیده تر هستند و اقدامات انجام شده ممکن است نتایجی غیر قابل پیش بینی و برخلاف نیت اولیه ما داشته باشند.

 

 تفکر سیستمی تشخیص می دهد که هیچ انسانی ، یا حشره‌ای،  یک جزیره مستقل نیست،  و در فرآیند های طبیعی و اجتماعی، ارتباطی بین اجزا وجود دارد که همیشه به فوریت خود را نشان نمی‌دهد.  تفکر خطی در یک خط مستقیم کار می کند، این نوع تفکر می گوید که اگر شما عمل A را بر روی B انجام دهید ممکن است بر روی D و E هم اثر بگذارد  و اتفاق F بیفتد، با فرق این که، ممکن است مدتی طول بکشد تا F خود را نشان دهد.

تفکر سیستمی از دل پویایی سیستم بیرون می آید، که این  خود، زاده مهندس رایانه، جی فارستر آمریکایی است. او مطالعاتی در مورد این موضوع انجام داد که، چگونه سیستم های  ساده ممکن است، به شیوه باورنکردنی،  به شکل غیر خطی رفتار کننداو نتیجه  مطالعه اش را در سال ۱۹۵۸ در رساله ای به‌عنوان پویایی صنعتی به چاپ برسانید. و پس از آن نیز، پیتر سنگه در سازمان های یادگیرنده ، روش هایی را که تفکر سیستمی و هوشیاری سیستمی می تواند به افراد کمک کند تا با بهره وری بیش تری، در جهت اهداف مشترک، با یکدیگر کار کنند را مورد مطالعه قرار داده است.

 

تشکیل یک چرخه

تفکر سیستمی یک فرآیند را به عنوان یک سیستم، به شکل یک حلقه، یا تعدادی حلقه های به هم پیوسته می بیند، به عنوان یک خط.  سیستم، افراد،  نهادها و فرآیندها ، را به یکدیگر پیوند می‌دهد اما خود آنها در مرکز توجه نیستند، آن چه اهمیت دارد تاثیر آنها بر یکدیگراست. پیتر سنگه،  معتقد است که، ریشه جنگ علیه ترور، در ایدئولوژی رقیب نیست،  بلکه در روش تفکری است که در هر دو طرف وجود دارد.

تفکر خطی دولت آمریکا این است که “حملات تروریستی،  برای آمریکاییان یک تهدید است” این تفکر موجب ایجاد یک نیاز برای پاسخگویی نظامی می‌شود. تفکر تروریستی می گویند:” فعالیت نظامی آمریکا باعث به وجود آمدن ذهنیت تهاجمی از سوی آمریکا می شود” که به نوبه خود باعث کشش آدم‌ها به سوی تروریست شدن است-  این دو تفکر خطی، یک حلقه درست می کند، یعنی سیستمی متشکل از متغیرهایی که بر روی یکدیگر تاثیر می گذارند-  یک حلقه تهاجم ابدی و دائمی.  سنگه می گوید:” هر دو طرف به تعهد هایی که در ذهن آن هاست  پاسخ می دهند. اما اعمال آنها خطر های فزاینده ای،  برای همه ایجاد می‌کند. در اینجا مانند بسیاری از سیستم‌های دیگر انجام یک کار واضح نتیجه واضح را که همان نتیجه دلخواه است ایجاد نمی کند”

چند بار می توانید این حرف را برای حل مسئله در محیط کار بزنیم اندیشه کلیدی در تفکر سیستمی بازخورد است که البته این با آن بازخوردی که شما باید از مشتریان دریافت کنید بسیار تفاوت دارد بلکه این جریان تاثیرات بازیگران سیستم بر یکدیگر است هر تأثیری هم علت است و هم معلول.  از بین رفتن حشره اولی معلول سمپاشی و علت ظاهر شدن دوباره حشره دوم بود این چرخه علت و معلول سرانجام یک حلقه ایجاد می کند.

 

بازخورد تقویت کننده

موجب  تشدید وضعیت می‌شود و میزان کمی از آن می تواند به نتایج بزرگ بینجامد، چه در جهت بهتر شدن و یا در جهت بدتر شدن یعنی دور باطل یا چرخه معیوب پیشگویی هایی که خودمان موجب تحقق آنها می‌شویم نمونه‌هایی از بازخورد تقویت کننده هستند تشدید کشمکش بین دولت آمریکا و تروریست ها نیز یک نوع بازخورد تقویت کننده است.

 

 بازخورد متعادل کننده

به عنوان ثبات دهنده به سیستم کار می کند و نتیجه یک رفتار هدف محور است اگر شما با سرعت ۶۰ کیلومتر در ساعت رانندگی می کنید اما دلتان می خواهد با سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت رانندگی کنید این خواست در شما تأثیر می‌گذارد تا پدال ترمز را فشار دهید اگر با سرعت ۲۴۰ کیلومتر در ساعت رانندگی می‌کند این خواست باعث می‌شود تا پدال گاز را فشار دهید اما فقط تازمانی که سرعت به ۵۰ برسد. این  یک سیستم بازخورد متعادل کننده سریع است شاید دلیل مقاومت سیستم با همه تلاش‌های شما برای تغییر بازخورد متعادل کننده ضمنی  باشد که یک نقطه اصلی دیگر تاخیر است، که معمولا در بازخورد وجود دارد و جریان علت‌ها را دچار وقفه می کند و یا چنان تاثیر می گذارد که نتایج آرام آرام خود را نشان دهند شما می‌توانید پویایی سیستم را در عمل در اشکال مختلف بینید.  یکی از این اشکال زمانی است که یک راه حل تبدیل به یک مسئله در جای دیگری از سیستم می‌شود یک مدیر جدید مسئله هزینه ذخیره کردن کالاها در انبار را از طریق کاهش کالا در انبار حل می‌کند اما نتیجه این کار این است که قسمت فروش وقت بیشتری را صرف پرداختن به نارضایتی مشتریان به خاطر دیر تحویل شدن کالا می‌کند یا به خاطر ارائه یک برنامه موفق تخفیف‌های سه ماهه سوم سال، فروش در سه ماهه چهارم کاهش می‌یابد چرا که آن برنامه موجب شده است که مشتریان خرید خود را زودتر انجام دهند. سنگه توضیح می‌دهد که چگونه توقیف یک محموله بزرگ مواد مخدر موجب ظهور موج جدیدی از جرایم خیابانی شد این موضوع ناشی از کاهش عرضه مواد مخدر در نتیجه بالا رفتن قیمت‌ها بود که این به نوبه خود معتادان را وادار به ارتکاب جرایم بیشتری کرد تا بتواند هزینه اعتیاد خود را بپردازند.

 

پس زدن فشار

باز خورد تقویت‌کننده زمانی اتفاق می‌افتد که توقعات مدیران در عملکرد زیردستانش تأثیر می‌گذارد ارزیابی شما از برخی از همکارانتان این است که توانایی بالقوه بالایی دارند بنابراین توجه ویژه‌ای به آنها معطوف و کمک می کنید تا توانایی خود را رشد دهند.  این اتفاق می‌افتد. شما فکر می‌کنید که نظرتون درست بوده و به آنها کمک می کنید، اتفاق برعکس می‌افتد. این بار آن افرادی که با آنها کمتر توجه شده عملکرد ضعیف تری دارند و توجیه می‌کنند که به آنها توجه کافی نشده هر چقدر شما بیشتر فشار می‌آورید سیستم با فشار بیشتری پس می زند. به این شکل، سنگه  یک سیستم بازخورد متعادل کننده را تشریح می‌کند درباره یکی از دوستان صحبت می‌کند که تلاش داشت در موسسه آموزشی حرفه ای متعلق به خود خستگی بیش از حد را در میان کارشناسانی که برای او کار می‌کنند کاهش دهد ساعت کار را کاهش داد و درها را قفل کرد اما فایده ای نداشت آنها را به خانه هایشان می بردند و عملا با کاهش ساعت کار مقابله می‌کردند چرا به این دلیل که در آن شرکت به یک عرف نانوشته وجود داشت که قهرمانان واقعی آن شرکت یعنی آنهایی که گوی سبقت را از دیگران می ربایند کسانی هستند که ۷۰ ساعت در هفته کار می کنند.مدیر شرکت خودش این گونه کار می‌کرد و نمونه‌ای برای دیگران بود.

این ها  مثالهای ساده‌ای هستند.  سیستم ها در سازمان های بزرگ می توانند خیلی پیچیده تر باشند شرکت های تجاری پیشرفته ترین ابزارهای پیش بینی برنامه ریزی و تجزیه و تحلیل را در اختیار دارند ولی همه این ها در تشخیص علت های برخی از سخت ترین و موفق ترین مشکلات با شکست روبرو می شوند . سنگه  می گوید علت این امر آن است که این ابزار برای مقابله با پیچیدگی های طراحی شده اند که دارای متغیرهای زیادی هستند : پیچیدگی جزئیات،  اما نوع دیگری از پیچیدگی وجود دارد که ابزارهایی برای مقابله با آنها آمادگی ندارند: پیچیدگی پویا .  در این حالت علت و معلول به آسانی قابل تشخیص نیستند و معلول ها در طی زمان به طور آشکار دیده نمی‌شوند. سنگه، می گوید برای مقابله با این شرایط نیاز به یک تغییر ذهنیت است او می گوید: اساس تفکر سیستمی این است که به جای زنجیره های خطی علت و معلول ، روابط متقابل دیده شوند ، و به جای آن که یک تصویر مقطعی از یک تغییر گرفته شود، کل فرایند تغییر دیده شود.

دیدگاه‌ها ۲
ارسال دیدگاه جدید