آشنایی با اثبات مفهوم،نمونه اولیه و حداقل محصول قابل ارائه

آشنایی با اثبات مفهوم،نمونه اولیه و حداقل محصول قابل ارائه
در این پست می‌خوانید:

اثبات مفهوم (Proof of Concept) گاهی اوقات به عنوان اتلاف غیر ضروری بودجه در نظر گرفته می شود. و این یک اشتباه بزرگ است که می تواند هزینه زیادی برای شما داشته باشد. حتی درخشان ترین ایده نیز نیاز به بررسی دارد و PoC یک راه حل عالی و ارزان برای آن است. در این مقاله، اطلاعات بیشتری در مورد اینکه چرا یک PoC مستحق زمان و توجه شما است و اینکه چگونه می تواند به شما کمک کند قبل از شروع به خرج کردن هزینه های کلان در زمان و هزینه خود صرفه جویی کنید، خواهید یافت.

اثبات مفهوم چیست؟(poc)

اثبات مفهوم  (proof of concept) اولین گام در فرآیند توسعه نرم افزار پس از توسعه ایده کلی محصول است. هدف PoC اعتبارسنجی امکان‌سنجی پروژه و تایید قابلیت اجرای کلی ایده است. هدف PoC، از دیدگاه توسعه نرم افزار، نشان دادن کارایی ایده محصول و طرح تجاری است. اثبات مفهومی که به درستی معرفی شده باشد به جلوگیری از اشتباهات پرهزینه کمک می کند و جذب سرمایه گذاران را تسهیل می کند.

چرا به PoC نیاز دارید؟

دلیل اصلی ساخت PoC صرفه جویی در زمان و پول به جای سرمایه گذاری روی یک ایده معیوب است. اثبات مفهوم به پیش‌بینی بهتر و دقیق‌تر هزینه‌های لازم و سایر منابع مانند متخصصان کمک می‌کند.
حدود 34 درصد از کسب و کارها ادعا می کنند که به دلیل عدم تناسب محصولاتشان با بازار شکست می خورند.
اولین قدم برای تناسب بهتر با بازار با اعتبارسنجی ایده اصلی شما در اولین مرحله ممکن شروع می شود. PoC اولین نقطه ای است که در آن می توانید بررسی کنید که آیا ایده کسب و کار شما شانس موفقیت دارد یا خیر. این سنگ بنای محصول آینده شماست.
نتیجه ایجاد یک PoC نیز ممکن است کمتر خوش بینانه باشد. این ایده ممکن است غیرممکن باشد. البته در نگاه اول این خبر خوبی نیست، اما روی دیگر سکه نیز وجود دارد. شناسایی اولیه یک ایده اشتباه باعث صرفه جویی در منابع شرکت می شود و تیم می تواند روی پروژه دیگری تمرکز کند. سرمایه گذاری زمان و پول بیشتر در یک پروژه معیوب باعث سودآوری آن نمی شود.

 

 

 اثبات مفهوم

 

 

نمونه اولیه چیست؟ (prototype)

در حالی که یک PoC بر ایده اصلی محصول تمرکز می کند. به دنبال پاسخی برای اینکه آیا محصول مشکل مشتری را حل می کند یا خیر یک نمونه اولیه یک گام فراتر می رود. هدف نمونه اولیه ارائه نحوه ساخت محصول است. در مورد پروژه های توسعه نرم افزار، یکی از رایج ترین انواع نمونه های اولیه، ماکت قابل کلیک است. این اجازه می دهد تا درک بهتری از محصول داشته باشید، ظاهر و احساس کلی آن را ارائه دهید و بر عملکردی که برای موفقیت تجاری محصول بسیار مهم است، تأکید کنید.

 

تعریف  حداقل محصول قابل ارائه؟ (MVP)

حداقل محصول قابل ارائه (Minimum Viable Product) اولین نسخه کمی صیقلی محصول است که آماده حضور در بازار است. در اینجا، برای اولین بار، محصول این شانس را دارد که توسط کاربران در یک محیط واقعی آزمایش شود و مطمئن باشید که آسان نخواهد بود نبرد واقعی خواهد بود. معایب محصول روشنایی روز را می بیند و احتمالاً بیشتر از آنچه انتظار داشتید وجود خواهد داشت اما این خوب است. به همین دلیل است که شما یک MVP ایجاد کردید تا به کاربران اجازه دهید کار سخت را انجام دهند خطاها و ایرادات را پیدا کنند. به لطف ذهن آنها، بیشتر مسائلی را که مانع موفقیت شما می شود، پیدا خواهید کرد.
یک MVP خوب باید سریع ساخته شود و فقط شامل آن دسته از قابلیت هایی باشد که برای کارکرد محصول به شدت ضروری هستند. هنوز کار زیادی برای انجام وجود دارد، اما تیم اکنون می تواند نور را در انتهای تونل فرآیند توسعه ببیند.
یک MVP دارای عملکردهای کافی برای ایجاد ارزش برای کاربران و متقاعد کردن سرمایه گذاران بدبین است. با این حال، این همه چیز نیست.

PoC ها، نمونه های اولیه و MVP ها به هم متصل هستند و اغلب یکی به دنبال دیگری می آید. این مسیر طبیعی شکل گیری محصول شماست.
اثبات مفهوم به تصمیم گیری در مورد امکان پذیر بودن ایده کمک می کند. اگر چنین است، پس نمونه اولیه شکل ملموس تری به ایده می دهد. MVP نزدیکترین به محصول نهایی است و هدف آن آزمایش آن در خارج از سازمان است.

 

 

 حداقل محصول قابل ارائه

 

 

 

تفاوت بین PoC، نمونه اولیه و MVP چیست؟

اصطلاحات PoC، نمونه اولیه و MVP اغلب با هم ترکیب می شوند. با این حال، آنها به مراحل مختلف توسعه محصول مرتبط هستند و نباید به عنوان یک چیز در نظر گرفته شوند. هدف تعاریف زیر تمایز بین این عبارات است و نشان می دهد که چرا هر تلاشی برای تایید یک محصول MVP نیست.

 

چرا ممکن است پروژه شما به اثبات مفهوم نیاز داشته باشد؟

تایید ایده اصلی

گاهی اوقات پروژه ها بدون بررسی داده های تحقیقات بازار توسعه می یابند و ایده محصول بر اساس فرضیات نادرست است. یک PoC به اعتبار بخشیدن به مفهوم و وجود نیاز بازار در مراحل اولیه کمک می کند.
حتی اگر بازخورد آنطور که انتظار داشتید مثبت نباشد، به این معنی نیست که پروژه اتلاف وقت بوده است. از این به عنوان فرصتی برای اصلاح مفهوم برای تنظیم بهتر آن با نیازهای گروه هدف خود استفاده کنید.پروژه را از منظری متفاوت ببینید. جان بخشیدن به این ایده کمک می کند تا ذینفعان را متقاعد کنید تا در پروژه شانس بیاورند آنها به وضوح می توانند پتانسیل و ارزش پروژه را ببینند. PoC همچنین اجازه می دهد تا بررسی کنید که آیا انتخاب فناوری شما با پروژه مطابقت دارد و نیازهای آن را برآورده می کند.

طرح تجاری شفاف

اثبات مفهوم، اولویت ها و الزامات پروژه را برجسته می کند. با آنچه از PoC یاد خواهید گرفت، تنظیم جدول زمانی پروژه و نقشه راه دقیق تر و پیش بینی بهتر هزینه ها آسان تر است.
استارت‌آپ‌ها معمولاً بودجه محدودی دارند و تا حد امکان به دنبال پس‌انداز هستند. با این حال، آیا باید یک PoC در این مورد حذف شود؟

مزایای PoC برای استارت آپ ها

استارت‌آپ‌ها ایده‌ها و محصولات نوآورانه‌ای ارائه می‌کنند. گاهی اوقات، زمان برای معرفی پروژه‌های جدید مناسب نیست یا به سادگی بازار آماده نیست. بهتر است یک استراحت کوتاه داشته باشید و به جای هدر دادن آن برای عرضه زودهنگام محصول، در بودجه صرفه جویی کنید.
در همان ابتدا، نمی توان با اطمینان گفت که محصول چقدر باید مقیاس پذیر باشد. اگر یک استارتاپ بر روی یک محصول در مقیاس بزرگ تمرکز کند، سرمایه‌گذاری در یک PoC ابتدا امنیت بیشتری را ارائه می‌کند و به جای سرمایه‌گذاری در یک پروژه نامشخص که مطمئناً زمان‌بر و هزینه‌بر خواهد بود، این مفهوم را تأیید می‌کند.
آخرین اما نه کم‌اهمیت، یک استدلال دیگر برای صرفه‌جویی در پول. یک PoC به بررسی اینکه آیا ویژگی‌های از پیش تعریف‌شده همه ضروری هستند یا اینکه چیزی از دست رفته است کمک می‌کند. به لطف آن، تیم زمان را برای توسعه اجزای بی فایده در آینده تلف نخواهد کرد. معیارهای توسعه نرم افزار را برای محیط راه اندازی بررسی کنید تا پروژه خود را بیشتر تقویت کنید.

 

چگونه یک اثبات خوب از مفهوم بسازیم؟

موارد فوق در حال حاضر دانش نظری کافی است. بیایید روی جنبه عملی PoC ها تمرکز کنیم و بررسی کنیم که چگونه می توان یک اثبات موفق مفهوم ایجاد کرد.

گروه هدف خود را تنظیم کنید

هیچ امکانی برای ایجاد یک PoC موفق بدون تنظیم مخاطب هدف وجود ندارد. کل تیم باید پاسخ سوالاتی مانند:

  • محصول در کدام بازار ظاهر می شود؟
  • شخصیت هدف چگونه به نظر می رسد؟
  • کاربر نهایی چگونه از محصول نهایی سود خواهد برد؟

وقتی تیم بتواند به این سوالات پاسخ دهد و آن ها را تجزیه و تحلیل کند، محصول آینده شروع به شکل گرفتن می کند. اکنون، این ایده را می توان با رقبای موجود در بازار مقایسه کرد. محصولات آنها را تجزیه و تحلیل کنید تا محصولات شما بهتر شود به این فکر کنید که چگونه مفهوم شما می تواند برجسته شود و توجه کاربران را به خود جلب کند.

چگونه مشکل گروه هدف را حل می کنید؟

اکنون زمان آن است که به فناوری های لازم فکر کنیم. همچنین این لحظه برای بررسی اینکه آیا نیاز به پشتیبانی شریک فنی وجود دارد یا خیر است. اگر بله، توجه داشته باشید که یک تیم نامناسب می تواند بر موفقیت پروژه تأثیر بگذارد.

تستش کن

هنگامی که اولین PoC انجام شد، باید توسط “کاربران” در این مورد، همکارانی که در فرآیند توسعه شرکت ندارند، آزمایش شود. محصول باید توسط کارمندانی که خارج از تیم محصول هستند آزمایش شود. هیچ اطمینانی وجود ندارد که محصول بدون آزمایش نیازهای از پیش تعریف شده و انتظارات کاربران را برآورده کند.

بازخورد کسب کنید و یاد بگیرید

حتی اگر نظرات کاربران تند باشد، تسلیم نشوید. این زمان خوبی برای تغییر جهت و چرخش است. تغییرات لازم را اعمال کنید و از نو شروع کنید تا زمانی که موفق شوید.

نتیجه

اثبات مفهوم یک مد نیست باید به عنوان یک مرحله منظم در هر فرآیند توسعه محصول تلقی شود که ایده را تأیید می کند و به تصمیم گیری در مورد ارزش زمان و هزینه این مفهوم کمک می کند. مهم نیست که چقدر بودجه شما انعطاف پذیر است، هیچ کس نمی خواهد پول را دور بریزد.

دیدگاه‌ها ۰
ارسال دیدگاه جدید